همسر عزیز و مهربانمهمسر عزیز و مهربانم، تا این لحظه: 38 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره
آناد خانوم یعنی خودمآناد خانوم یعنی خودم، تا این لحظه: 36 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره
اون عصرِ پاییزی قشنگاون عصرِ پاییزی قشنگ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
میوه ی بهشتیِ خونه ی مامیوه ی بهشتیِ خونه ی ما، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه سن داره

سلام روزهای آینده

بهمن 97 برام خیلی بد بود،بعد از اون چند ماهی طول کشید که خودم رو جمع و جور کنم، ولی امیدوارم که بتونم اون خاطررو با یه خاطره ی خوب جایگزین کنم

فصل آخرم رسید

بالاخره وارده دی 95 شدیم، پاییزه 95 هم با همه روزای خوب و بدش تموم شد ، با اون آبانه عجیبش که البته واسه من ماهه عجیبی بود با دو سری مریضیه حاد و سرم و این حرفا، بالاخره گذشت... آذرم که همش بدو بدو بود و پر از تعطیلی ، باورم نمیشه که این همه زود گذشت و رسیدیم به فصله آخره ....، همش با خودم میگم کاش ساله بعدم مثله امسال آروم باشه، حاشیه خاصی نداشته باشه .. آذرمون یه سری اتفاقات خوب هم داشت و هر دوتا دوستام زایمان کردن و دوتا دختره آذرماهی به فاصله دوروز از هم و نکته جالبش این بود که اونی که قرار بود دیرتر بیاد زودتر اومد.. خیلی خوب بود و خوبیش بیشتر از اینکه بخاطره وجوده یه نوزاده جدید همین دورو برا باشه بخاطره خو...
5 دی 1395
1